۵ راه برای پیداکردن هدف

دانستن اینکه برای چه چیزهایی ارزش قائل هستید به شما کمک می کند معنادارترین زندگی ممکن را بسازید

چگونه با ارزش های خود ارتباط برقرار کنید

اهداف خود را از ارزش ها متمایز کنید و جهت، معنا و انگیزه را به دست آورید .

استیون هیز، Ph.D.

یک بار، از یک مراجع خاص در مورد عمیق ترین ارزش هایش پرسیدم. او برای مدت طولانی مکث کرد و سرانجام گفت: “این ترسناک ترین چیزی است که تا به حال از من پرسیده شده است.” شروع کرد به گریه کردن. مدت‌هاست که به آن فکر نکرده‌ام.متأسفانه، این غیر معمول نیست. گرفتار شدن در عادات و کارهای روزمره به سادگی باعث می شود آنچه مهمتر از همه است را از دست بدهید. مانند یک چرخ دنده در یک ماشین، ممکن است در خارج عمل کنیم، اما در واقع در داخل گیر کرده ایم، همان حرکات قدیمی را تکرار می کنیم، قادر به تغییر یا حتی دیدن روش دیگری از زندگی نیستیم.

ما ممکن است بدون تفکر ارزش ها و اهداف دوستان و خانواده خود را اتخاذ کرده باشیم ، هرگز جرات نکردیم که از ترس اینکه از تربیت فرهنگی ما منحرف شوند ، خودمان را کشف کنیم . یا ممکن است ما به توانایی خود در پیگیری مسیری متفاوت شک داشته باشیم زیرا ما به اندازه کافی باهوش نیستیم ، به اندازه کافی اعتماد به نفس نداریم ، به اندازه کافی خوب و یا به سادگی کافی نیستیم.

دلایل زیادی وجود دارد که چرا ارتباط ما را از دست می‌دهد، و همگی منجر به رنج می‌شوند – زیرا انسان‌ها ماشین‌های بی‌ذهنی نیستند که از یک فیلمنامه برنامه‌ریزی شده پیروی می‌کنند، بلکه موجوداتی هستند که با اشتیاق برای معنا و هدایت خود نفس می‌کشند. بدون هدف، زندگی پوچ و کسل کننده می شود.

آنچه ارزش ها می توانند برای شما انجام دهند

ارزش‌ها ویژگی‌های برگزیده بودن و انجام دادن هستند، مانند پدر و مادری دلسوز، دوست قابل اعتماد بودن، دوست داشتنی، وفادار بودن، صادق بودن و شجاع بودن. آنها را می توان با افعال و قید بیان کرد، مانند آموزش دلسوزانه و سپاسگزاری . با این حال، آنها هدف نیستند. اهداف محدود هستند. آنها دستاوردهایی هستند و وقتی به آنها رسیدید، با آنها تمام شده اید. از سوی دیگر، ارزش‌ها راهنماهای بادوام و ابدی برای زندگی هستند. شما نمی توانید به یک ارزش دست یابید. شما فقط می توانید آن را با عمل مطابق با آن آشکار کنید.

ارزش‌های شما نه تنها به شما می‌گویند که تلاش‌ها و انرژی‌های خود را کجا متمرکز کنید، بلکه منبع جدیدی از انگیزه برای شما فراهم می‌کنند. تحمل دردی که در طول سفر خود مجبور به تحمل آن بوده اید، زمانی که در خدمت اهداف و ارزش های شما باشد، بسیار آسان تر می شود. و عمل کردن مطابق با عمیق‌ترین خواسته‌های قلبی شما، احساس رضایت و سرزندگی را به ارمغان می‌آورد که هیچ ثروت مادی با آن برابری نمی‌کند.ارزش هایی که انتخاب می کنید کاملاً به شما بستگی دارد. اگر نمی دانید این مقادیر چه می توانند باشند و چگونه آنها را پیاده سازی کنید، در اینجا چند مرحله آورده شده است.

گونه “من باید” به “من می خواهم” تبدیل می شود

با هدفمند کردن آنها به اهداف خود برسید.

ا معمولاً تصور می‌کنیم که مواجهه با موانع زیاد در حین دنبال کردن یک هدف، سطح انگیزه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال، مطالعه‌ای که در مجله تحقیقات شخصیتی منتشر شده است، این منطق را تغییر می‌دهد و نشان می‌دهد که در واقع این انگیزه ما است که تعداد و دشواری موانعی را که با آن روبرو می‌شویم تعیین می‌کند.

وقتی هدفی را دنبال می‌کنند و سعی می‌کنند رفتارشان را تغییر دهند، اکثر مردم نیت بزرگی دارند. اما اغلب این نیات به عمل تبدیل نمی شوند. هر وسوسه‌ای که مانع رسیدن ما به اهدافمان شود، یکک مانع است. به عنوان مثال، وقتی هدف ما تغذیه سالم است، غذاهای ناسالم مانعی هستند و وقتی هدف ما مطالعه یا کار است، تلفن همراه و سایر عوامل حواس پرتی مانع هستند.موانع و سطح دشواری آنها می تواند توسط افراد مختلف متفاوت درک شود. شخصیت افراد، نوع هدفی که برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند و قدرت میل آن‌ها، همگی عواملی هستند که در تعیین درک و ارتباط آن‌ها با موانع نقش دارند.

عامل مهم دیگر نوع انگیزه است. مطالعه کارلتون بین دو نوع انگیزه متفاوتی که ما هنگام دنبال کردن یک هدف تجربه می کنیم تمایز قائل می شود:

انگیزه خواستن نشان دهنده انگیزه درونی ماست – انجام کاری به این دلیل که شخصاً برای ما مهم است، جالب است یا به خوبی با ارزش های ما تطابق دارد.

انگیزه ناگزیر شامل رفتارهایی است که ما احساس می کنیم باید انجام دهیم – یا به این دلیل که شخص دیگری از ما آن را می خواهد یا انتظار دارد یا به این دلیل که اگر در آن رفتارها شرکت نکنیم احساس گناه می کنیم.

محققان هفت مطالعه انجام دادند که سطوح انگیزه شرکت‌کنندگان را با تعیین تکالیف مختلف و قرار دادن آنها در معرض وسوسه‌های مختلف، مانند پیتزا در طول جلسه هیئت مدیره، آزمایش کردند.

آنها دریافتند که افرادی که انگیزه تمایل نشان می دهند – یعنی افرادی که وظایف را با احساس علاقه شخصی انجام می دهند – آگاهانه خود را از موانع دور می کنند و در نتیجه رسیدن به هدف را برای خود آسان تر می کنند.

هدف یابی به معنای قوی بودن فوق العاده نیست. در عوض، دانستن چیزهایی است که ما را ضعیف می کند و فاصله ایمن با آنها را حفظ می کند.

چگونه این مشکل انگیزه را حل می کند؟

دو پیشنهاد برای کمک به مقابله با مشکل اجتناب ناپذیر انجام کارهایی که مجبوریم انجام دهیم. به جای اینکه هر بار برای انجام چنین کاری ناله کنید، انگیزه ی تمایل ایجاد کنید. به این فکر کنید که چگونه کار با ارزش ها و هویت شما مطابقت دارد . آن را به عنوان چیزی که بیشتر مورد نیاز است، دوباره قاب بندی کنید. شاید من برای یک کارگر وظیفه شناس ارزش قائل باشم. تکمیل آن گزارش وحشتناک با این مقدار مطابقت دارد. یا، من می خواهم در نهایت یک دامپزشک شوم. انجام تکالیف ریاضی برای رسیدن به آن هدف مهم است. آن را در لحظه لذت بخش تر کنید. آن را با چیزی که سرگرم کننده یا لذت بخش است، مانند گوش دادن به موسیقی، جفت کنید.

او می‌گوید: «اگر متوجه می‌شوید که هدفی را به دلایل ضروری دنبال می‌کنید، احتمالاً با آن هدف مبارزه می‌کنید. «شاید ارزش آن را داشته باشد که آن هدف را با هدفی که از نظر شخصی معنادارتر یا مهمتر است جایگزین کنیم. یا به جای آن، دلایل بیشتری برای دنبال کردن همان هدف پیدا کنید.

نزدیک شدن به یک کار با یک هدف ذاتی، بهترین موقعیت را برای انجام واقعی و با خوشحالی آن به شما می دهد.

دلسوزی به خود اولویت شماست. فراموش می کنیم که باید با خود مهربان باشیم. این بهترین راه برای کاهش رنج روانی است. بسیاری از مردم دلسوزی نسبت به دیگران را آسان می دانند، اما سختگیرترین منتقدان خود هستند. آنها فکر نمی کنند که شایسته مهربانی خودشان هستند. اما هرگز دلیل موجهی برای بی مهری یا خشن بودن با خودتان وجود ندارد. البته می توانید از اشتباهات خود درس بگیرید. اما یاد بگیرید و ادامه دهید. در مورد آنچه گفتید یا انجام دادید در قضاوت منفی خود گیر نکنید. به اندازه کافی سخت است که هر روز با سلامتی خود مبارزه کنید. همچنین خود را مجبور به مبارزه با انتقاد از خود نکنید.

عمیق ترین خواسته های قلب خود را بشناسید

  1. به دامنه های زندگی خود امتیاز دهید

تمرین زیر بر اساس پرسشنامه زندگی ارزشمند نوشته کلی جی ویلسون است.

  1. به ثبات خود امتیاز دهید

یک بار دیگر به حوزه‌های زندگی بالا نگاه کنید، اما این بار خودتان را بر اساس میزان سازگاری اعمالتان با ارزش‌هایتان ارزیابی کنید.

  1. ارزش های خود را بنویسید

به پاسخ‌های تمرین‌های قبلی نگاهی بیندازید و حوزه‌هایی را که از نظر اهمیت امتیاز بالایی دارند، ۹ یا ۱۰، و امتیاز پایین، ۶ یا کمتر، در اقدامات مشخص کنید. اینها مناطقی هستند که به توجه شما نیاز دارند .

مقادیر خود را در یکی از دامنه های شناسایی شده قبلی خود بنویسید. از خود بپرسید: “من در این زمینه به چه چیزی اهمیت می دهم؟” “من می خواهم در این زمینه چه کار کنم که نشان دهنده این مراقبت باشد؟” “چه کاری می توانم انجام دهم تا این ارزش را بیشتر در زندگی خود نمایان کنم؟”

نوشتن در مورد ارزش های شما تأثیر قابل اندازه گیری بر روی سلامتی و رفتار شما دارد و این تنها شروع است. راه های زیادی برای ارتباط عمیق با هدف و زندگی در راستای اهداف و ارزش های خود وجود دارد.

زندگی در راستای ارزش‌هایتان فقط به این نیست که بدانید چه چیزی مهم است، بلکه باید بر اساس این اصول عمل کنید. این یک انتخاب یک بار نیست، بلکه یک سفر مادام العمر از انتخاب و تعهد است. دوباره و دوباره.

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *